زهرا شدی که نام علی (ع) را علم کنی
پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی
يك عمر بود با غم و غربت قرین علی (ع)
آن قصهی حسين و حسن بود و اين علی (ع)
وقتی ابوتراب شدی خاک پاک شد
تا زد به خاک بندگی او جبين علی (ع)
درخانقاه نوری و در كعبه چلچراغ
بر خاتم رسول رسولان نگين علی (ع)
آيينهای برابر انسان و كائنات
آيين عشق و آينهی راستين علی (ع)
شمشير حق كه چرخزنان است و خطبهخوان
دست خداست بر شده از آستين علی (ع)
زهرا(س) نداشت بعد پدر جز علی (ع) كسی
احمد(ص) نداشت جز تو کسی همنشين، علی(ع) !
اندوه بیشمار مرا ديدهای ، بيا
انسان روزگار مرا هم ببین ، علی (ع)!
دنیا چقدر تشنهی نام زلال توست
هر ماه ماه آینه هر سال سال توست
شب گريههای غربت مادر تمام شد
زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذان گریه بگويد بگو، بلال
سلمان به آه گفت ابوذر تمام شد
طفلان تشنه هروله در اشک میکنند
ایام تشنه کامی مادر تمام شد
آن شب حسن (ع) شکست که آرامتر ! حسین (ع)
چشم حسین (ع) گفت: برادر! تمام شد
تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد
محراب خون گريست كه منبر تمام شد
زاینده است چشمهی زهرایی رسول
باور مكن که سوره ی کوثرتمام شد
باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است
باور مکن حماسهی حیدر تمام شد؟
علیرضا قزوه